یادم رفت راجع این انیمه پست بزارم خیلی وقت پیش تمومش کردم خلاصش رو هم از یکی از پستای قبلیم برمیدارم :
خلاصه انیمه سواری در بهار جوانی: دختر و پسری خجالتی کم حرف در راهنمایی به هم علاقه مند میشن به روز قرار میزارن برن بیرون اتفاقی دختره به یه پسره که بهش گیر داده بوده که با فلانی(پسره) چه نسبتی داری این میگه اه ولم کن به خاطر همینه که از پسرا متنفرم. اون یکی پسره میشنوه شانسی و اون شب قرارشونو نمیره بعد تابستون دختره میفهمه که پسره مدرسشو عوض کرده سال ها بعد تو دبیرستان همو میبینن و بهم میگن که اره من دوست داشتم پسره هم میگه که من تغییر کردم تو هم همینطور این چیزا برا گذشتس و الان نمیتونیم با هم باشیم و..
تجربه ی من :
به شدت نیازمند فصل دومی برای این انیمه هستم چون آخرش طوری که میخواستم تموم نشد!
این انیمه رو دوست داشتم فقط این رو مخم بود که جفت دوستا عاشق یکی شده بودن پسره هم که با دست پس میزد با پا پیش میکشد اما همون قسمتای تقریبا رومانتیکش قشنگ بود. من اون یکی پسره تو گروه رو هم خیلی دوسش داشتم بچم خل و چل بود :دی راستش لایو اکشنش رو هم دیدم فقط دختره و همون پسر خله رو دوست داشتم بقیشون به نظرم مسخره بودن آخر لایو اکشنش جوری که من میخواستم تموم شد اما من تند تند آخراشو میزدم جلو -_-
خدایا ساخت فصل دومش را نزدیک بفرما -_-