فهیم نامه

یادداشتا و هرچی که تو سرمه

روز دانشجو بر من چگونه گذشت؟

شنبه من کلاس نداشتم برنامه ی دانشگاه هم ارزش نداشت که به‌خاطرش روز تعطیلم برم دانشگاه.مامانم میخواست برای روز دانشجو سوپرایزم کنه کیک خریده بود اما از شانش زیباش خودم در رو براش باز کردم با اینکه کیک رو گذاشته بود زمین اون گوشه دیدمش و گفتم این چیهه؟ 😂 مامانمم گفت تو روحت تو چرا در رو باز کردی میخواستم سوپرایزت کنم -_- 

گذاشتیمش تو یخچال تا اینکه شب شد بابام اومد مامانم گفت پاشو لباستو عوض کن میخوایم عکس بگیریم !! منم که مریض بودم با هزاران بدبختی عوض کردم (فقط شلوارمو عوض کردما همچین گفتم هزاران بدبختی انگار کوبیدم خودمو از نو ساختم 😂😐) و عکس گرفتیم ؛ مامان و خواهرم خیلی مشتاق بودن منم اشتیاق داشتما اما نمیتونستم نشون بدم چون کلا نمیتونم احساساتم رو نشون بدم خجالت میکشم://///

خلاصههه بعد از بریدن کیک و خوردنش خونه به حالت عادی برگشت و هر کس به کار خود رسید 😀

راستی دیروز هم یه قسمت خادم سیاهرو دیدم و خوشم اومد تا قسمت شونزده یا هفده رو دانلود کردم که ببینم خدا میدونه کی!! الان اتک هم مونده و چند تا انیمه ی دیگه و دو تا مانگا و سریال روحو بگیر و باید این وسط ها درس هم بخونم 😂

۲ موافق ۰ مخالف

:)))

ببین، از ترم اولی بودنت لذت ببر، چون هر چه بری ترم‌های بالاتر...

نه، نمی‌گم؛ باید خودت «دانشگاه» رو قشنگ حس کنی. (اَه علیرضا، چرا بچه مردم رو اذیت می‌کنی؛ باز رفتی بالا منبر؟ :/)

حتما ^^ ممنون از نصیحتتون^^

😂

روز دانشجو رو بهتون تبریک میگم :)

امیر+

ممنون ^---^

از سال اول دانشجوییت خیلی لذت ببر. این سال واقعا فراموش نشدنیه:)

حتما^-^ ممنونم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دلم میخواد یه جا باشه که دور از دنیای واقعی چیز میزامو بنویسم :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان