فهیم نامه

یادداشتا و هرچی که تو سرمه

رمان های مضخرفی که مانع میشن:/

اولین رمان از این پی دی افی های اینترنتی عاشقانمو وقتی که کلاس هشتم بودم تو عید خوندم و بعد اون دیگه رسما شروع کردم به خوندن اون رمانا تاااا کلاس دهم یازدهم و فرصت خوندن کلی رمان های نوجوان رو از دست دادم ( خیلی کمتر کردم رمان های نوجوان رو درصورتیکه تا قبلش همش تو کتابخونه بودم در حال قرض گرفتن ) خب الان که نگاه میکنم میبینم درسته که میتونم الان بخونم ولی اون موقع حال و هواش به جور دیگه بود اگر میخوندم.

خلاصه که وقتتونو نذارید پای اینجور رمانا چون فقط بعضیاش واقعا ارزش خوندن رو دارن که احتمالا چاپ میشن و بقیشون صرفا عقده های نویسندس اکثرشون ( مثلا یه رمان بود دختره همه چی تموم چشم رنگی خوشگل که مامان باباش دکتر معروف و استاد دانشگاه معروف بودن یه داداش خوش اخلاق همه چی‌تموم هم داشت خونشون هم حدود دوهزار متر بود که دویست سیصد مترشو داده سرایدارشون و..) 

اگه دیدین نوجوانی داره متمایل میشه سمت این رمانا دوستانه پیشنهاد برید نرن خودشونو توش غرق کنن و چند تا رمان ترجیحا اجتماعی و اینا معرفی کنید و و بگید هرچیزی رو نخونن ارزش نداره!!

۲ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

دیروز دلبر

دیروز دوستم برای کنفرانسش میخواست با یه آقای پاکستانی که ادبیات فارسی میخونه (فکر میکردیم هندی هستن بعد فهمیدیم از پاکستانن) یه مصاحبه کوچیک بکنه و بگه که یکی از غزل های حافظ رو بخونه و ازش فیلم بگیره.

اول دو سه بار برای تمرین خوندش با یه لحجه بسیار بامزه. به عنوان غیر ایرانی خیلی خوب میخوند. تعریف میکرد که به خاطر علاقش به شعر اومده ادبیات خصوصا حافظ که تعریف میکرد به روز تو یه خیابون یه برگه پیدا میکنه که توش شعر :

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

نوشته شده بوده و از اون عاشق شعر میشه. 

از خوش رویی این آقا هرچی بگم کم گفتم ؛ چیزی که برای ما حالب بود استفادش از کلمات فارسی ای که ما ایرانیا خودمون به جز در متن هامون خیلی پیش نمیاد که در محاوره استفاده کنیم. یکی از اصطلاحانی که به کار بود جالب بود : من نمیدونم فردا خوشید چه ارمغانی برام میاره :) 

بعد اون یکم با دوستم راه رفتیم که بارون گرفت و خسابی خیس شدیم و بعدش رفتیم قهوه و کیک خوردیم که خیلیییی چسبید و حالمونم به خاطر اون آقا که انرژی مثبت داده بود خوب بود ^-^ 

 

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

در حال خواندن کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد هستم 

اعتقاد به اینکه خواسته هاتو بنویس و کائنات و خدا و کلا هرچی در جهان هستیه تورو بهشون می‌رسونن. به نظرم اتفاق جذابیه و اتفاقا یه کانال نویس عزیز نوشته بودن که از این طریق به چیز هایی رسیدن 

نمی‌خوام منفی فکر کنم امیدوارم منم برسم -___-

کتاب قشنگیه و تجربه های واقعی هم نوشته در اون پیشنهاد میکنم بخونیدش 

:)

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

وبلاگ عزیزم چرا تنها مانده ای؟!

چند بار خواستم بیام مطلب بنویسم هی دست و دلم نیومد نمی‌دونم چرا

از اتفاقات جالبی که تو راه دانشگاه دیدم ، از بچه ها از استادا 

از این به بعد بیشتر میام :)

دانشگاه خوبه فضاش زیباست دوست خوبی هم پیدا کردم ^^

فقط حال درس خوندن نمیاد نمیدونم چرا-_- انگار تازه بدنم فهمیده که از کنکور خستس و وقت اضافه میخواد !! تازه کلی انیمه پیدا کردم برای دیدن و چند تا سریال کره ای 

امیدم به اینه که بعد یک ترم درست بشم و همه تفکرات درسخونی که داشتم برگردن^^

حقیقت اینه که امشب کمی ناراحت بودم امیدم خودمو خالی کنم ام یهو وبم که منو یاد تابستون میندازه حس خوبی داد بهم 

 

۲ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
دلم میخواد یه جا باشه که دور از دنیای واقعی چیز میزامو بنویسم :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان