این روزام بسی عجیبن! ساعت خوابم طبق معمول به هم خورده ولی حس میکنم دیگه زیادی دارم میخوابم. دو تا فیلم ژاپنی دیدم که یکیش لایو اکشن بود و پستشو میذارم. فصل اول نوراگامی رو دیدم و سه چهار قسمت هم انیمه کلاش آدم کشی رو دیدم.
دانشگاه ما از آخر شهریور کلاساش شروع میشه و من هنوز کمی فرصت دارم اما خواهرم از شنبه مدرسه اش شروع میشه (و خداروشکر مجازیه). از همون موقعی که داشتم امتحانای ترم رو میدادم با خودم گفتم یکی دو هفته قبل از شروع سال تحصیلی میشینم حسابداری و ریاضی یک رو مرور میکنم و کم کم اون موقع داره فرا میرسه 😑 برای همین خیلی لازمه که ساعت خوابم رو درست کنم، آخه کی وقتی دیر پا میشه حوصله کار و درس داره؟! هعیی
همیشه از بچگیم از نقاشی متنفر بودم چون هیچوقت نمیتونستم درس نقاشی کنم و اصلا خوب نبودم توش. لازمه بگم از زنگ های هنر دو برابر متنفر بودم؟! آخه بدون آموزش خاصی ازمون چیزای عالی میخواستن 😐 ولی یه چند وقتیه که وقتی میبینم بقیه دارن نقاشی میکشن یا یکی چیزی که میخواد رو میکشه، عمیقا دلم میخواد منم بلد باشم! چند تا از دوستام (که یکیشون دختر عمه ام هست) نقاشی میکشن و عمیقا من تحت تاثیر قرار گرفتم و اون حسم بیشتر هم شد. پس یکم تو نت چیز میز خوندم، یکم از خودشون پرسیدم و رفتم شهر کتاب و دو تا کتاب از ژن فرانک و یه مداد و پاک کن ( و یه دفتر دیگه که میگم برای چی) خریدم. امروز هم تمرین دایره کشیدن داشتم و الحققققققق که واقعا نیاز دارم کلی تمرین کنم! اگه تو نقاشی کشیدن دستی دارید خوشحال میشم از تجربه هاتون در اختیار کسی که مبتدیه و دایره رو به زور میکشه بذارید 😂
گفتم یه دفتر هم خریدم. در اصل میخوام که به عنوان دفتر خاطرات ازش استفاده کنم ولی الان خیلی یهویی به ذهنم رسید که پس اینجا برای چیه؟! خودمم نفهمیدم -_- ولی احتمالا به عنوان دفتر خاطرات ازش استفاده کنم چون اینجا نمیشه هر چیزی رو گفت و نوشت!
مردم چه قدر بی ملاحظه شدن! یا بودن و من خبر نداشتم؟ صادقیه به شدت شلوغ بود، یه سریا ماسک نزده بودن، یه سریا چیزی میخریدن و تو همون خیابون میخوردن 😳 حالا من تشنم شده بود اما با خودم گفتم نه نباید بیرون چیزی بخورم بعد مردم چه راحت! تو شهر کتاب هم شلوغ بود اما همه ماسک داشتیم و جلوی درش هم الکل برای ضدعفونی بود (البته من نابینا ندیده بودمش ولی قبلش خودم به دستم الکل زده بودم).
یه لیست انیمه برای دیدن، کلی تب باز شده تو کروم برای فیلمای ژاپنی و چند تا کار عقب افتاده دارم و در آخر باید سعی کنم بخوابم پس نوشتن رو همینجا تموم میکنم.
پ.ن: چالش ۳۰ روز نوشتن یادم نرفته ها! همه رو باهم میذارم اینطوری بهتره!